سبد خرید
فهرست مقاله
ویروس کرونا یک شوک ناشی از غافلگیری و آمادهنبودن، به همه و بهخصوص به جامعه آموزشی، وارد کرد و سرمنشأ یک تحول شتابدهنده قرار گرفت. این شوک، عاملی برای برهمزدن تعادل معلمان و مدرسهها و تلاش آنان برای رسیدن به تعادلی جدید شد؛ همان چیزی که به تعبیر پیاژه جریان یادگیری را رقم میزند. ازاینرو، کرونا گرچه برای همه یک تهدید بزرگ بود، اما در خیلی از ابعاد، بهخصوص در نظام آموزشی، موجب رشد و تبدیل به فرصت شد. به عبارت دیگر، کرونا یک شوک اعتدالزدای رشددهنده است که تهدیدها و فرصتهایی را پیش رو قرار داده و تغییرات و تحولات آموزشی را با خود همراه داشته است که در این یادداشت به برخی از آنها اشاره میشود.
مدرسههای ترکیبی1
به نظر میرسد در بازگشایی مدرسههای پس از کرونا، با نوع جدیدی از یادگیری و مدرسههای ترکیبی روبهرو خواهیم بود که حاصل تلفیق شرایط حضوری و غیرحضوری است؛ مدرسهای که تجربه کرونا را بر عرصه امکان خود میافزاید، نوع جدیدی از برنامه درسی و تجربههای یادگیری را در کنار امکانهای قبلی به میدان میآورد که احساس بهتری را فراهم خواهد کرد. این مدرسهها نقاط قوت هر دو رویکرد را با هم جمع میکنند و نقاط ضعف هر یک را میپوشاند. در این حال، بستر عدالت آموزش نیز بهتر مهیا میشود و یادگیری لذتبخش، آسان و عمیق را که هدف تدریس و لیاقت و انتظار دانشآموزانمان است، در پی خواهد داشت.
سفر و راهبری دیجیتال
در اینجا مراد صرفاً بهرهجستن از فناوری نیست، بلکه یک پارادایم عصر دیجیتال در مورد نسبت و ارتباط ما با فناوری است که بسان چتری بر فعالیتها و مأموریتهای نظام آموزشوپرورش و مدرسهها سایه میافکند. این امر از الزامات مدرسهها و یادگیری ترکیبی است و نیازمند شناسایی استعدادها، ظرفیتها و راهبران دیجیتالیمان است؛ راهبرانی که از عالیترین سطح آموزشوپرورش تا کف کلاس درس حضور داشته باشند و به جد مورد مشورت قرار گیرند و نقشه راه حرکت در این سفر را ترسیم کنند. ازاینرو لازم است بهمنظور شبکهسازی، تأمین، تربیت و ارتقای آنها برای بهرهجویی در تمامی استانها، مناطق و مدرسهها برنامهریزی شود.
تغییر محتوای آموزشی
محتوای آموزشی تاکنون شامل کتابهای درسی و بستههای آموزشی بوده است که در کلاسهای درس عرضه میشوند. رویکرد این کتابها نیز بیشتر محتوا و مفاهیممحور با حجم زیاد بوده است. تمامی این محتواها نیز بهطور معمول در داخل کلاس درس آموزش داده میشوند، در حالی که برخی مفاهیم پایهای و اصلی و برخی کاربردی هستند و لزومی ندارد بهتمام آنها در کلاس درس پرداخته شود. چنانچه در یادگیری ترکیبی قرار است بخشی از یادگیریهای دانشآموزان و کاربست برخی مفاهیم در بیرون از مدرسه شکل بگیرد، بنابراین، لازم است محتوا با گذار از حجم زیاد، به سوی تفکر و پروژهمحوری با رویکرد حل مسئله سوق پیدا کند. در این حال دانشآموزان میتوانند در خارج از مدرسه و در مواجهه با مسائل، بر اساس مشاهده و کنکاش، به حل مسئله و کشف مفاهیم علمی نائل شوند. همچنین، میتوانیم در بهرهجویی از هوش مصنوعی و نرمافزارهای هوشمند، اینترنت اشیا، واقعیتهای مجازی افزوده، سکوهای تعاملی و دیگر موارد مقتضی در این سفر دیجیتال، محتواهای دوستداشتنی دانشآموزان را فراهم کنیم تا آنها را از آنچه دوست دارند، به آنچه ما دوست داریم سوق دهیم. در این حال، به رویکرد تلفیقی در درسها توجه کنیم. یعنی درسها را جداگانه و در کلاسهای جدا از هم آموزش ندهیم، بلکه به اینها با نگاه بستهبندی و تلفیقی نظر بیفکنیم. یعنی ممکن است در یک واحد درسی توأمان و درهمتنیده، جغرافی، ریاضی و علوم را با هم عرضه کنیم، چرا که بیرون از مدرسه و در عرصه زندگی، اینها جدا از هم نیستند و در پدیدههای بیرون از مدرسه، ریاضی، اجتماعی، علوم و غیره در هم تنیدهاند.
تحولات محیط آموزشی و روشهای تدریس
یکی از عناصر مهم برنامه درسی و فرایند تعلیموتربیت، نظام یاددهی و یادگیری است که در جریان کرونا تحتتأثیر قرار گرفت. روش سنتی تدریس به شیوه انتقالی، با این فرض شکل میگیرد که معلم همه چیز را میداند و دانشآموزان چیزی نمیدانند. بر این اساس، آنها صرفاً در کلاس درس حاضر میشوند و معلم آنچه را میداند به ذهن دانشآموز منتقل میکند. یکی از مواردی که تحتتأثیر تحولات پس از کرونا قرار گرفت، فضا و محیطهای آموزشی است. گاهی تصور بر این بود که یادگیری فقط در محیط کلاس درس رخ میدهد و کلاس درس تنها مرجع یادگیری دانشآموز است، در حالیکه محیط دوم یعنی خانواده، محیط اجتماعی و فضای مجازی، بستر آیتی و آیسیتی، فرصتهای یادگیری متنوعی را که مورد تأکید سند تحول آموزشوپرورش نیز هست، پدیدار میسازند. فعالیتهای فوقبرنامه و مکمل، و پژوهشها و فعالیتهایی که دانشآموزان در فضای مجازی یا در فضای طبیعی بیرون از مدرسه انجام میدهند، از این مقولهاند.
امروزه با ناکارآمدی رویکرد سنتی، روشهای مهم و مؤثری همچون اکتشافی، تعاملی، پروژهای، مشاهدهای، کاربردی و عملی مطرح هستند که به نظر میرسد بخش عمدهای از مکان استقرار این روشها میتواند بیرون از مدرسه باشد و فضای مجازی و اینترنت میتواند امکانات بهتری را برای آموزشهای مبتنی بر این روشها فراهم کند. یکی دیگر از این روشها، یادگیری معکوس است که دوران کرونا، اهمیت و سرعت توجه و گسترش آن را بالا برد. در این روش، مطالبی که معلم قصد میکند بهعنوان نقطه آغاز یادگیری به دانشآموز منتقل کند، از طریق محتوای تولیدشده در اختیار دانشآموز قرار میدهد تا او از آن در خارج از کلاس درس، در زمان مناسب و به دفعات مقتضی استفاده کند. پس از آن، در طراحی آموزشی کلاس درس، بستر ظهور و بروز تعمیق مطالب و سطوح بالای شناختی بیشتر مهیا میشود.
تحول نظام تکلیفدهی
در تعلیموتربیت مقولهای داریم که در قدیم به آن مشق و تکلیف شب گفته میشد. امروزه میگوییم فرایندها یا فعالیتها یا تکالیف تکمیلی. یعنی بعد از اینکه معلم مفاهیم را در کلاس درس ارائه کرد، برای ایجاد یادگیری عمیق، دانشآموز باید بیرون از مدرسه فعالیتهایی را انجام دهد. این مورد در نظام تکلیفدهی مشخص میشود. در اینجا معلم مشخص میکند دانشآموز بعد از دریافت مفاهیم اساسی درس، چه فعالیتهایی را باید بیرون از مدرسه انجام دهد. در نگاه سنتی، ما مشق شب را داشتیم که بیشتر جنبه تمرینی داشت و دانشآموز تمرین و تکرار میکرد. در مدرسههای پساکرونا و با افزایش سواد رسانهای و گسترش دسترسیهای اطلاعاتی، لازم است نوع تکالیف در حوزه نظام تکلیفدهی تغییر کند. اینجا معلم با پروژههایی که به دانشآموزان میدهد، مهارتهای آنان را ارتقا میدهد و در اصل اجـازه میدهـد دانشآمـوز بـعنوان یک مـحـقق، مسـئله داشته باشد، فرضیه درست کند، فرضیههای خود را آزمون کند، و نتایج این تحقیق علمی را آماده و در کلاس ارائه کند. ما این رفت و برگشت از کلاس تا کلاس را یک چرخه کامل برای یادگیری تلقی و احساس میکنیم اگر این چرخه خوب شکل نگیرد، یادگیری ابتر میشود و کامل نخواهد بود. بنابراین، لازم است در فعالیتهای تکمیلی و تکلیفی که به دانشآموزان در مدرسهها میدهیم، نسبت به این وضعیت بازنگری کنیم. رویکردها و روشهایی را برای آن اتخاذ و معلمان را درگیر آن کنیم.
بازنگری نظام ارزشیابی
از آنجا که بهطـور معمول فراگیرندگان شیوههای مطالعـه و فعالیتهای خود را براســاس انتـظارات خواسته شده، بهویژه در ارزشیابی، تنظیم میکنند، بنابراین ارزشیابی خود به تنهایی میتواند لوکوموتیو تحول باشد. شاهد مثال، تغییر سیاق ارزشیابی در دوره ابتدایی به شکل توصیفی است که فرایند یاددهی ـ یادگیری را دستخوش تغییر کرد. با این وصف، اکنون که جریان آموزش با حضور کرونا تغییر کرده، نظام ارزشیابی نیز به تبع آن نیازمند تغییر است. ارزشیابی که به دنبال اندازهگیری حافظه و ارائه حفظیات دانشآموزان از انباشت دانش ایشان باشد، مؤثر نیست. اگر در پی ارزشیابی برای یادگیری (نه از یادگیری) و به دنبال کشفیات و یافتههای دانشآموزان باشیم، ابزارها و روشهای ارزشیابی متفاوتی را به کار میبریم؛ روشهایی مانند پروژه، ارزشیابیهای عملکرد، ارزشیابیهای عملی، مصاحبه، مشاهده و غیره. در این حال، دانشآموز درمییابد که فرایندها و فراوردهها و آنچه در مسیر یادگیری طی میکند، برای ما مهم است و او تنها به دنبال حفظیات نخواهد بود. همچنین، در پی سؤالهای واقعی و سنجش عملکردی، با گذار از سؤالاتی کلیشهای همچون محاسبه حجم اتاقی با طول و عرض و ارتفاع مفروض، به تخمین ابعاد اتاق خود یا کلاس درس و سپس محاسبه حجم آن، مهارتهای متنوع حل تمرین از جمله مشاهده و اندازهگیری در دانشآموزان بیشتر میشود.
اصلاح قوانین و مقررات
حوزه دیگری که تحت تأثیر تحولات کرونایی قرار میگیرد، حوزه قوانین و مقررات حاکم بر فعالیتهای پرورشی و آموزشی است. لازم است قوانین کنونی که برخاسته از شرایط پیش از کروناست اصلاح شوند تا مجوزهای اجرایی لازم برای معلم و مدیر ایجاد شود. در اینجا باید خیلی از قوانین با موارد ذکر شده متناسبسازی شود. بهعنوان مثال سهم بخشهای مربوط به نمرات مستمر، ارزشیابیهای عملی و پروژهای، ارزشیابیهای درون کلاس و آزمونهای متمرکز بازنگری شود. همچنین سهم ساعات آموزش در مدرسه و وظایف آموزشی معلمان باید منعطف و تنظیم شود و سایر قوانین مرتبط با جریان تغییریافته کرونایی اصلاح شود.
نومهارتهای معلمان و مدیران
معلم مهمترین رکن تعلیموتربیت و قلب سند تحول آموزشوپرورش است. اگر معلم دانش تخصصی، صلاحیتهای حرفهای و تربیتی نداشته باشد، تدوین بهترین قوانین و اسناد نتیجه مطلوب را حاصل نمیکند. در فضای آموزشی پساکرونا لازم است در دانش، مهارتها و صلاحیتهای موردنیاز معلم بازنگری جدی کنیم. بهویژه، اگر قائل باشیم معلم راهبر کل فضای یادگیری دانشآموز، از کلاس تا خانواده و جامعه است، یعنی راهبردهای معلم، دانشآموز را در بیرون از مدرسه هم به دنبال مسائل میفرستد و پژوهیدن را به آنان یاد میدهد. بنابراین، معلم را راهبر یادگیری، تسهیلگر و مدیر فضای یادگیری تلقی میکنیم؛ مهارتهایی که بهویژه در دو حوزه پداگوژی و فناوری باید در نظر بگیریم. چنین موضوعی در مدیریت آموزشی و مدیران مدرسهها نیز صدق میکند. ازاینرو، لازم است آموزشوپرورش در توانمندسازی معلمان و مدیران برنامهریزی جدی و جدیدی بکند و معلمان حرفهای پساکرونا را تربیت کند.
پینوشتها
1. Blended school
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 4
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهید.
- نویسنده: محمد نیرو