سبد خرید
فهرست مقاله
روابط معلم-شاگرد یکی از عوامل کلیدی در فرایند یاددهی- یادگیری است. نقش معلمان در رشد شاگردان، فوقالعاده است و به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زندگی آنها تأثیر میگذارد. این تأثیر میتواند از طریق تحقق اهداف آموزشی، تقویت اعتماد به نفس، الهامبخشی و حمایت از شاگردان، شکوفایی استعدادها و ایجاد ارتباط عمیق و معنادار با دانشآموزان مشخص شود. هر کلاس درس، یک فضای اجتماعی است که در آن روابط بین معلم و شاگرد به شکل متقابل شکل میگیرند و این روابط میتواند برای دانشآموزان تأثیر قابلتوجهی داشته باشد. در مجموعه یادداشتهایی، به بررسی و تبیین اهمیت روابط معلم-شاگرد پرداخته شده و در هر بخش، از طریق رمزینه، نویسنده در فیلمهایی، به توضیح و آشنایی با مباحث مربوطه پرداخته است.
قدرت تغییر
به نتیجهی ترسناکی رسیدهام: من به عنوان عامل تصمیمگیرنده در کلاس حضور دارم و این برخورد شخصی من، جوّ خاصی را در کلاس ایجاد میکند. رفتار و روحیة روزمرهام تأثیر قابل توجهی بر حال و هوای کلاس دارد. به عنوان یک معلم، دارای قدرت عظیمی هستم و قادر به ساختن یک زندگی تیره و تار یا پرسرور برای یک کودک هستم. من میتوانم به عنوان ابزاری برای شکنجه یا الهام بخشی عمل کنم، تحقیر یا تحسین کنم، بیازارم یا شفابخشم. در هر شرایطی، عکسالعمل من تعیینکنندة بالقوه بروز یا فروپاشی یک بحران و انسانی شدن یا وحشی شدن یک کودک است.
معلمان برتر
بهترین معلمان، در جهت مشترکی گام بر میدارند؛ آنها به فضلفروشی اعتقاد ندارند. آنها نه موعظه میکنند و نه درس اخلاق میدهند. آنها احساس گناه پدید نمیآورند و قول نمیگیرند. وقتی بدرفتاری ناچیزی رخ میدهد، به کاوش نمیپردازند، کارآگاه نمیشوند و از بچهها جاسوس درست نمیکنند. آنها کاری به کار گذشته دانشآموز یا به آیندة نزدیک او ندارند؛ زمان حال برایشان اهمیت دارد. برای آنها این مهم است که اینجا و الآن دانشآموز در فشار روحی قرار گرفته است. در این زمینه، معلمی میگفت: «عادت داشتم تلاشم را بر پیشرفتهای آینده متمرکز کنم، اما حالا هدفی متعادلتر دارم؛ دو چیز را در نظر میگیرم: خلق و خویی که دانشآموز در حال حاضر دارد و نیازهایی که بر وجود او مسلط است. به جای مدینة فاضله که فرسنگها با آن فاصله دارم، میخواهم به انسانیت لحظه به لحظه در کلاس درس برسم.»
در زیر، نویسنده، مطلب این بخش را در قالب فیلم کوتاهی بیان میکند.
احتیاطهای لازم برای برخورد صحیح معلمان با دانشآموزان
به عنوان معلم، نقش و مسئولیت بسیاری را در زندگی دانشآموزان داریم. در ادامه با الهام از کتاب روابط معلم و دانشآموز نوشته هایم گینات، چند داستان و نتیجه را برای برخورد صحیح با دانشآموزان بیان میکنم.
اجتناب از لقب دادن به دانشآموزان
مونا، دانشآموز نهساله، نتوانست تکلیف خود را در زمان مقرر انجام دهد. خانم معلم به او گفت که تنبل، بیدقت و بیمسئولیت است. پس از پایان کلاس، مونا به معلمش گفت: ” شما مرا به خوبی نمیشناسید، من تنبل و بیدقت نیستم. به تکالیف مدرسهام بسیار توجه میکنم و تلاش میکنم تا آنها را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. من فقط به مدت چهل دقیقه به کلاس شما میآیم، به همین دلیل شما مرا همانند معلمان دیگر نشناختهاید.” معلم پاسخ داد: “تو یک دختربچه خام هستی و دهان بزرگی هم داری. به مادرت بگو که میخواهم او را ببینم و درباره دختر ورّاجش با او صحبت کنم.” مونا با چشمانی پر از اشک به خانه برگشت.
لقب دادن به دانشآموزان برای معلمان ممنوع است، زیرا این کار احساس انزجار و ناراحتی را در دانشآموزان به وجود میآورد. غالباً دانشآموزان تصویر منفی از خودشان را که معلمانشان ایجاد میکنند، در ذهن خود حفظ میکنند. این گونه اظهارات معلم درباره دانشآموزان، عواقب جدی را به دنبال دارد. این معلم، به جای آن میتوانست بگوید: “از تو ممنونم که به درس و تکالیفت توجه میکنی. فکر میکنم منجر به قضاوت نادرستی درباره تو شدهام.”
چنین گفتاری، عامل حفظ صلح و آرامش و ایجاد تفاهم میشد.
فرصت دادن به دانشآموزان برای بهبود رفتار
علی، دانشآموز نهساله، در حین درس اعشار از معلمش کمک خواست. معلم به او پاسخ داد: “پس وقتی در حال توضیح این مسئله بودم، کجا بودی؟ تو اصلاً گوش نمیدهی و همیشه در حال بازی کردن هستی. حالا هم انتظار داری که فقط به خاطر شما درس را تکرار کنم. اینجا که فقط تو حاضر نیستی، برای جناب عالی که نمیتوانیم کلاس فوقالعاده برگزار کنیم.” علی به محل خود برگشت، اما در باقی ساعت با مزاحمتهای مختلفی کلاس را برهم زد و تمرکز دیگران را پرت کرد.
اگرچه معلم درگیر بود، میتوانست به دانشآموز کمک کند. میتوانست به علی بگوید که یادگیری اعشار سخت است و اگر وقت داشت، درس را برایش توضیح دهد. معلم میتوانست صبر کند و در زمانی که هر دو وقت داشتند، علی را به کلاس دعوت کرده و درس را به او توضیح دهد. عموماً دانشآموزان وقتی در انجام تکالیف یکی از دروس مشکلی دارند، از درخواست کمک و راهنمایی میترسند. تجربه آنها نشان داده است که درخواست کمک ممکن است به توبیخ شدید منجر شود. آنها ترجیح میدهند بدرفتاری کنند و به خاطر آن تنبیه شوند، تا اینکه به خاطر عدم آگاهی از یک مسئله مورد تمسخر قرار گیرند. بهترین راهکار برای معلم در مواجهه با بدرفتاری دانشآموزان، آمادگی به کمک به آنها است.
کمک به دانشآموزان با احترام به حریم شخصی
نفیسه، دانشآموز دختر یازده ساله، که به طور معمول پرانرژی بود و صدایش به گوش میرسید، حالا ساکت و آرام نشسته و به نیمکتش خم شده بود. معلم پرسید: “ببینم، آیا مشکلی داری؟” نفیسه پاسخ داد: “هیچی.” معلم گفت: “خب، حالا به من بگو که چه چیزی در ذهنت مشغولت میکند؟” نفیسه گفت: “هیچ چیز مشغولم نمیکند.” معلم گفت: “گوش کن، من تو را بهتر از خودت میشناسم. میتوانم بگویم که شخصیت تو چیست. مثل اینکه شب خوب نخوابیدی، درسته؟” نفیسه گفت: “خواهش میکنم، لطفاً بس کنید.” معلم گفت: “جوان خانم، این چه رفتاری است؟ من تصمیم گرفتهام درباره آداب معاشرت درسی به تو بگویم، اما از این رفتارت چشم پوشی میکنم. تو ناراحت هستی و حتی خودت هم نمیدانی که من ناراحتیت را بیشتر از خودت درک میکنم.” نفیسه چهرهاش را پوشاند و در باقی ساعت حتی یک کلمه نگفت.
معلم، شاید دارای نیات خوبی بود، اما در این رویکردش، هیچ کمکی به او نکرد. تمایل به کشف عواطف دیگران، کاری مخاطرهآمیز است. احترام به ارتباطات میان افراد حکم میکند که همواره یک فاصله مشخصی وجود داشته باشد. وقتی کسی از ما کمک نمیخواهد یا اجازه نمیدهد، ما نباید به حریم شخصی او ورود کنیم. این کار ممکن است موجب نخوت عاطفی[1] شود. بهترین روش کمکرسانی، یک روش محتاطانه و خلاصه است، مثلاً با پرسشی مانند “آیا میتوانم بهت کمکی کنم؟” پیشنهادهایی که به صورت صدای بلند، با زیادهروی و تفصیل ارائه میشوند، باعث شرمساری شده و این نوع پیشنهادهای کمک، مقاومت و انزجار را به وجود میآورند.
از تحقیر تا انزوا: داستانی از قدرت و تأثیر کلمات
پاسخی که یکی از دانشآموزان کلاس به سؤالی ساده داد، غلط از آب درآمد. معلم، خطاب به او گفت: “عجب، آیا اینشتین تو کلاس ما بود و خبر نداشتیم!” خندهای رعدآسا کلاس را به لرزه درآورد. دانشآموزی که مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته بود، از خجالت سرخ شده سرش را به زیر انداخت و مثل یک برّه معصوم به سرجای خود رفت و نشست.
از همان جلسه به بعد، همکلاسیهای این دانشآموز دست از سرش برنداشتند. آنها از رفتار معلمشان پیروی کردند و برایش لقبهایی میساختند مثل “نیوتن”، “گالیله”، “افلاطون”. این رفتار باعث شد که ماندن در آنجا غیرقابل تحمل شود و ناچار شد مدرسه خود را تغییر دهد.
همانطور که جراح نباید بیهوا از چاقوی جراحی استفاده کند، معلم نیز نباید بیهوا جملهای تند و تیز و زننده بر زبان آورد. در هر دو مورد، آسیبی که وارد میشود چه بسا هرگز ترمیم نیابد.
جمعبندی
معلمان به عنوان عوامل تصمیمگیرنده در کلاس، تواناییهای عظیمی برای تأثیرگذاری بر روحیه و رفتار دانشآموزان دارند. آنها میتوانند یا به عنوان الهامبخش و پشتیبان برای دانشآموزان عمل کنند و یا زندگی آنها را به طور ناخواسته تاریک و دشوار نمایند.
معلمان برتر، تلاش میکنند به فضای حاضر در کلاس توجه کنند و به نیازها و شرایط فعلی دانشآموزان توجه داشته باشند. آنها قدرت بیشماری در دست دارند، اما از آن به عنوان ابزاری برای تحقیر یا تحسین، شکنجه یا الهامبخشی استفاده نمیکنند. احتیاطهای لازم را در تعامل با دانشآموزان رعایت میکنند. به دانشآموزان لقب نداده و به جای آن، با رعایت حریم شخصی، به آنها کمک میکنند. به طور کلی، معلمان برتر با انعطاف و احتیاط عاطفی، قدرتمندترین افراد اثرگذار در زندگی دانشآموزان هستند. در پایان، مشاهدة فیلم کوتاه نویسنده را که مربوط به مطالب ذکر شده است، توصیه میکنم.
[1] Emotional arrogance
میانگین امتیاز 2.8 / 5. تعداد آرا: 6
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهید.
- نویسنده: محمد نیرو
3 دیدگاه برای “هنر تعامل نرم ”
عالی و مفید و سازنده بود
با عنوان ، معلم به عنوان تصمیم گیرنده کلاس موافق نیستم و به نظرم کلاس باید باب میل هم دانش آموز باشد هم معلم مگر اینکه منظور شما از تصمیم گیرنده ، تصمیم گیرنده جو کلاس باشد.
معلم طبیب است نه آشپز. آشپز میگوید چی میل دارید. طبیب میگوید این را میل بفرمایید. البته معلم شایسته، حتما خواست و علاقه بچهها را در تصمیمگیری لحاظ میکند.